به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در سپیدهدمِ سهشنبه ۲۰ شهریور ۵۸، بهشتزهرای تهران صحنهای را تجربه کرد که تا سالها بعد در تاریخ معاصر ایران به عنوان یکی از پرشورترین بدرقهها باقی ماند. میلیونها نفر، بیخواب و بیقرار، در میان اشک و شعار، پیکر مردی را بدرقه کردند که صدای هفتگیاش در نماز جمعه، فریادش علیه استبداد و زخمهای بر تنش، همه و همه بخشی از حافظه جمعی شد: آیتالله سید محمود طالقانی، «معلم کبیر قرآن» و «مبارز خستگیناپذیر.»آنچه در پی میخوانید روایت خبرنگاران روزنامه کیهان از آن لحظات ناب است که همان روز منتشر شد؛ گزارشی زنده از لحظهبهلحظه وداعی که در هیاهو و سوگ مردم، به عاشورایی دیگر شبیه شد و نام طالقانی را برای همیشه در قلب تاریخ و مردم جاودانه کرد:صدها نفر از هوش رفتند و گروهی زیر دست و پا مجروح و مصدوم شدنددر میان اندوه و تاثر میلیونها نفر از مردم تهران و شهرستانها که شب گذشته را در بهشتزهرا به سر برده بودند، جنازه پاک و مطهر مجاهد نستوه حضرت آیتالله طالقانی دقایقی بعد از ۶ صبح امروز [سهشنبه ۲۰ شهریور ۵۸] به خاک سپرده شد. جنازه مجاهد کبیر و مفسر بزرگ قرآن را طبق وصیت خودش در میدانگاهی وسط قطعات ۱۷ و ۲۱ بهشتزهرا که مدفن هزاران شهید انقلاب است، به خاک سپردند اما حتی بعد از به خاکسپاری جنازه مجاهد خستگیناپذیر حضرت آیتالله طالقانی، جمعیت آرام نگرفت.جمعیت عاصی و غمزده، اسلحهای را که هر جمعه هنگام نماز، آیتالله طالقانی بر آن تکیه میکرد به روی دست پرواز دادند و به آن بوسه زدند. در جریان این مراسم صدها نفر از هوش رفتند و گروهی زیر دست و پا مجروح و مصدوم شدند.خبرنگاران کیهان مینویسند: دیروز و دیشب [دوشنبه ۱۹ شهریور ۵۸] به علت کثرت جمعیت که در تاریخ ایران بیسابقه است، جنازه حضرت آیتالله طالقانی در بهشتزهرا ماند تا صبح امروز [سهشنبه ۲۰ شهریور ۵۸] به خاک سپرده شود. میلیونها نفر که از تهران و شهرستانها به بهشتزهرا رفته بودند با شنیدن این خبر اعلام کردند به خانههای خود باز نخواهند گشت تا جنازه آیتالله طالقانی را به خاک بسپارند. نهتنها این جمعیت، از صبح امروز [سهشنبه ۲۰ شهریور ۵۸] نیز گروههای مختلف مردم از تهران و شهرستانها در تاریک روشن صبح به بهشتزهرا سرازیر شدند و این گورستان عمومی شهر اقیانوس جمعیت شد.ناگهان پاسداری فریاد زد: «تمام تنش جای زخمهای کهنه است!»در ساعت ۶ صبح امروز [سهشنبه ۲۰ شهریور ۵۸] وقتی جنازه آیتالله طالقانی را برای دفن آماده کردند، ناگهان شیون و فریاد مردم فضای گورستان را پر کرد. شیون و فریاد مردم وقتی به اوج رسید که دیدند بر تن پاک و مطهر مجاهد نستوه و معلم کبیر قرآن آثار زجر و شکنجه طاغوت پیداست. در این موقع یکی از پاسدران که در غسالخانه از نزدیک آثار شکنجه را دیده بود بر سر زنان و سینهکوبان فریاد میزد: «ظالمها به آیتالله طالقانی هم رحم نکردهاند، تمام تنش جای زخمهای کهنه است.» و این اوج فریاد و ضجه جمعیت را باعث شد. بهشتزهرا یکپارچه صدای فریاد و گریه شد و در این حال دهها نفر آنقدر بر سر و سینه خود کوبیدند که از حال رفتند.جمعیت خاک بر سر خود ریختیکی از خبرنگاران کیهان در این لحظه مینویسد: بهشتزهرا عاشوراست؛ عاشورایی دردناکتر از عاشورای حسینی.و جمعیت شعار میدهد: «خمینی عزیزم، مالک اشترت کو؟/ خمینی عزیزم بگو ابوذرت کو؟»فریاد جمعیت یک لحظه قطع نمیشود. کوشش روحانیون برای آرام کردن جمعیت فایدهای ندارد. آنها میخواهند به هر طریق که شده بر تن بیجان و مطهر حضرت آیتالله طالقانی بوسه بزنند، برای آخرین بار او را از نزدیک لمس کنند. جمعیت باور ندارد آیتالله طالقانی را از دست داده است. آنها او را سمبل مبارزه، قهرمانی، عطوفت و راهبری بزرگ میدانستند. آنها بارها شاهد بودند که آیتالله طالقانی چگونه با درایت و جهانبینی توانست جلوی خونریزی و برادرکشی را بگیرد. آنها بارها پشت سر آیتالله طالقانی نماز گزاردهاند و حرفهای تاریخی او را با جان و دل خریدهاند. آخر چطور میتوانستند باور کنند که آیتالله طالقانی مرده است. نه، این باورکردنی نبود. و جمعیت همچنان جلو میآمد، آنقدر که بر تن بیجان معلم کبیر قرآن بوسه بزند و سرانجام در میان فشار جمعیت و در شرایطی که دهها نفر کنار محل دفن آیتالله طالقانی از حال رفته بودند، پیکر بیجان آیتالله طالقانی را در گور ابدیت قرار دادند. اما جمعیت راضی نبود، فشار جمعیت کار خاکریزی را معطل کرده بود. آنها نمیخواستند به این زودی با معلم بزرگ خود، با چریک پیر، با مبارز خستگیناپذیرشان وداع کنند. و سرانجام وقتی خاک بر تن سرد آیتالله طالقانی ریختند، جمیعت نیز خاک بر سر خود ریخت و بیل و کلنگی که با آن آیتالله طالقانی به خاک سپرده شده بود دست به دست برده شد و جمعیت بوسهزنان آن را بین خود میگرداندند. صحنه عجیبی بود. یک صحنه تاریخی و کمنظیر، همه گریه میکردند. بعضیها اشکشان خشک شده بود. حتی خبرنگاران اشک میریختند، بر سر میزدند و گزارشگر رادیو تلویزیون قدرت بیانش را از دست داده بود و با اشک و صدای لرزان این صحنه را برای مردم گزارش میکرد.در چنین لحظاتی نه بیانی قادر به توصیف صحنه است و نه قلمی میتواند آن را گویا بنویسد. مردم عزیزترین عزیز خود را از دست داده بودند؛ مردی که مورد قبول همه بود و آنقدر قبولش داشتند که حتی اقلیتهای مذهبی ارامنه و کلیمیها نیز همراه با برادران مسلمان خود برای وداع با مجاهد کبیر به بهشتزهرا آمده بودند.خبرنگار دیگری مینویسد: با اینکه حدود دو ساعت است که از به خاک سپردن حضرت آیتالله طالقانی میگذرد، هنوز جمعیت بر سرو سینه میکوبد. در این موقع طاهر احمدزاده استاندار خراسان و یکی از همبندیهای مجاهد کبیر مطالب و خاطراتی را از آیتالله طالقانی برای مردم بیان کرد و جمعیت یکپارچه شیون و فریاد شد. آنچنان شیون و فریاد کردند که صدای طاهر احمدزاده شنیده نمیشد. بهراستی این است پاداش یک عمر مبارزه. ملت آدمها را خوب میشناسد و قدر مجاهدین و مبارزین خود را میداند و به همین خاطر حتی مرگشان را باور ندارد و مردم باور نداشتند کسی که هر جمعه به صدایش عادت کرده بودند اکنون در میان آنها به خاک سپرده شده باشد. مردم میخواهند او را زنده ببینند و زنده خواهد ماند، در میان آنهاست چون راهش راه خدا بود، راه مبارزه بود و خستگی نمیشناخت. او مردم را از هر گروه و دستهای که بودند به اتحاد دعوت میکرد. از خونریزی و برادرکشی نفرت داشت و حالا مردم حق دارند مرگش را باور نکنند. بله طالقانی زنده است تا ایران هست و تا تاریخ اسلامی ایران پابرجاست. طالقانی در قلب همه ما زنده خواهند ماند و ملت در بهشتزهرا یک بار دیگر قول داده است که راهش را ادامه خواهد داد. راهی که خیر و صلاح مردم و مملکت در آن است و چنین مردی هرگز نخواهد مرد، یعنی مردم نمیگذارند بمیرد. یادش و راهش پایدار باد...به علت کثرت جمعیت نشد جنازه را به خاک بسپارندهمانطوری که برایتان نوشتیم خبرنگاران کیهان دقایقی بعد از فوت آیتالله طالقانی همراه جنازه بودهاند. یکی از خبرنگارانی که از صبح دیروز [دوشنبه ۱۹ شهریور ۵۸] همراه جنازه به بهشتزهرا رفته است، در مورد چگونگی مراسم تشییعجنازه بیسابقه و تاریخی آیتالله طالقانی جزئیات امر را اینطور گزارش کرده است:در اقیانوس جمعیت عصر دیروز [دوشنبه ۱۹ شهریور ۵۸] جنازه آیتالله طالقانی سرانجام به بهشتزهرا رسید. به علت کثرت جمعیت نشد تا جنازه را به خاک بسپارند. به همین خاطر جنازه را به غسالخانه منتقل کردند.پس از انتقال جنازه از آمبولانس به غسالخانه، مراسم شستوشوی جنازه پاک مجاهد کبیر، حضرت آیتالله طالقانی آغاز شد. در جریان شستوشوی جنازه حضرت آیتالله طالقانی فرزندان حضرت آیتالله طالقانی، مهندس مهدی بازرگان نخستوزیر، آیتالله منتظری امامجمعه تازه تهران، آیتالله علامنه نوری، دکتر بهشتی رئیس مجلس خبرگان، داریوش فروهر وزیر کار و امور اجتماعی، هاشم صباغیان وزیر کشور، صادق قطبزاده سرپرست صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، ابوالحسن بنیصدر، مهندس توسلی شهردار تهران، طاهر احمدزاده استاندار خراسان، سرلشکر محمدحسین شاکر رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، فرماندهان نیروهای زمینی، هوایی، دریایی و ژاندارمری و تعدادی از نمایندگان مجلس خبرگان حضور داشتند.جنازه حضرت آیتالله پس از شستوشو به پشتبام غسالخانه انتقال یافتهنگامی که مراسم شستوشوی جنازه آیتالله طالقانی به پایان رسید آمبولانس ویژه حمل جنازه آماده شد تا جنازه را به محل دفن ببرد. در همین وقت بود که اعلام شد دفن جنازه حضرت آیتالله طالقانی به تعویق افتاده و صبح روز بعد (امروز [سهشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۵۸]) دفن خواهد شد. مردمی که همچنان شیونکنان و گریان در اطراف ساختمان غسالخانه اجتماع کرده بودند، به محض شنیدن این خبر فریادی از دل کشیدند و بر گریهشان افزوده شد.جنازه حضرت آیتالله پس از شستوشو به پشتبام غسالخانه انتقال یافت و روی نیمکتی که با پارچه سفیدی پوشانیده شده بود قرار داده شد. از این ساعت به بعد مردمی که گروهگروه به شیون ایستاده و بر سر و روی خود میکوبیدند و شعار میدادند، برای ادای احترام به جنازه در مقابل جنازه قرار گرفتند و به جنازه احترام کردند. همه مردم یکپارچه فریاد میزدند: «طالقانی عزیزم راهت را ادامه میدهیم» پس از اینکه چندین بار جنازه حضرت آیتالله طالقانی در پشتبام غسالخانه گردانده شد، در ساعت ۵:۳۰ بعدازظهر جنازه به سردخانه گورستان انتقال یافت تا برای دفن در روز بعد [سهشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۵۸]، در این محل نگهداری شود. یکی از نزدیکان حضرت آیتالله طالقانی علت به تعویق انداختن دفن جنازه مرحوم آیتالله طالقانی را ازدحام بیش از حد مردم اعلام کرد و اضافه نمود برای اینکه مردم بتوانند ساعاتی را بیشتر با پدرشان دیدار کنند و آخرین ملاقات را با او انجام دهند، دفن جنازه را به صبح فراد (امروز [سهشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۵۸]) موکول کردیم.گلباران جنازهدیروز [دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۵۸] از آغاز حرکت جنازه حضرت آیتالله طالقانی از دانشگاه تهران تا بهشتزهرا در تمامی طول مسیر شاخههای گل بود که به سوی آمبولانس حامل جنازه پرتاب میشد. دیروز تمامی طول مسیر گلباران بود و سرتاسر خیابانهای منتهی به بهشتزهرا غرق گل بود. هنگامی که آمبولانس حامل جنازه به بهشتزهرا رسید، تاجهای بیشماری از گلهای سرخ و سفید و ارغوانی که از سوی گروههای مختلف مردم تهیه شده بود نثار جنازه مجاهد کبیر حضرت آیتالله طالقانی شد.در گوشههایی از بهشتزهرا چندین کامیون آبپاش شهرداری مستقر بوددیروز [دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۵۸] اقدامات نیروهای امداد؛ چه تکنسینهای اورژانس تهران و چه گروههای پزشکی بیمارستانهای مختلف تهران چشمگیر بود و در خیلی از موارد کسانی که به واسطه گرما، هیجان و فشار بیش از حد مردم به حال اغما افتاده بودند، به کمک این عده از مرگ حتمی نجات یافتند. در گوشههایی از بهشتزهرا چندین کامیون آبپاش شهرداری مستقر بود و با پاشیدن آب به روی مردم، گرمای مفرط بهشتزهرا را کاهش میداد. خیل خبرنگاران و فیلمبرداران و عکاسان ایرانی و خارجی دیروز در بهشتزهرا به چشم میخورد و همگی با رقابتی محسوس سعی در هرچه باشکوهتر جلوه دادن مراسم تشییعجنازه مجاهد نستوه حضرت آیتالله طالقانی را داشتند.
عنوان
عنوان
عنوان
عنوان
عنوان
عنوان
عنوان
عنوان
عنوان
۲۵۹